بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2352

1. عشق هویی زد به صد مستی جنون باز آمدیم

2. باده شورانگیخت بیرون خم راز آمدیم

3. آینه صیقل زدن بی صید تمثالی نبود

4. سینه در یادت خراشیدیم وگلباز آمدیم

5. جسم خاکی گر نمی‌بود اینقدر شوخی که داشت

6. بیشتر زین سرمه باب چشم غماز آمدیم

7. چون سحر زین ‌یک تبسم قید نیرنگ نفس

8. با همه پرواز آزادی قفس ساز آمدیم

9. آشیان پرداز عنقا بود شوق بی‌نشان

10. گفت‌وگوی رنگ بالی زد به پرواز آمدیم

11. دوری آن ‌مهر تابان نور ما را سایه ‌کرد

12. بهر این روز سیه زان عالم ناز آمدیم

13. لب گشودن انحراف جادهٔ تسلیم بود

14. شکر هم‌گر راهبر شد شکوه پرداز آمدیم

15. نغمهٔ ما برشکست ساز محمل می‌کشد

16. سرمه رفتیم آنقدر از خودکه آواز آمدیم

17. از کفی خاک این‌قدر گرد قیامت حیرت است

18. بی تکلف سحر جوشیدیم و اعجاز آمدیم

19. اول و آخر حسابی از خط پرگار داشت

20. چون بهم پیوست بی‌انجام و آغاز آمدیم

21. فرعها را از رجوع اصل بیدل چاره نیست

22. راهها سر بسته بود آخر به خود باز آمدیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز نقش خط که به رخسار ارغوان زده ای
* رقم به خون من ای نازنین جوان زده ای
شعر کامل
حزین لاهیجی
* به تنگم از وجود خود، شرابی آرزو دارم
* که زور او شکافد شیشه را چون نار ای ساقی
شعر کامل
صائب تبریزی
* آن را که بوی عنبر زلف تو آرزوست
* چون عود گو بر آتش سودا بسوز و ساز
شعر کامل
حافظ