غزل شمارهٔ 2356
1. خاک نمیم امروز دی محو یاد بودیم
2. در عالمیکه هستیم شادیم و شاد بودیم
3. درکوه آتش سنگ، در باغ جوهر رنگ
4. با این متاع موهوم در هر مزاد بودیم
5. چاک جگرکجا بود مژگان تر کرا بود
6. با داغ این هوسها در اتحاد بودیم
7. اجزای ما ز شوخی ناکام رفت بر باد
8. گر مینشست اینگرد نقش مراد بودیم
9. عشق مقام ما را با خود خیالها بود
10. در نرد اعتبارات خال زیاد بودیم
11. رسم حضور و غیبتکم داشت محفل انس
12. فارغ ز خیر مقدم تأخیر باد بودیم
13. بستیم ازتعلق بر دوش فطرت آخر
14. افسردنی که گویی یکسر جماد بودیم
15. فطرت ز ما جنون خواند تحقیق چشم خواباند
16. چون نقش بال عنقا پر بیسواد بودیم
17. گر از فرامشانیم امروز شکوه ازکیست
18. زین پیش هم کسی را ما کی به یاد بودیم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده