بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2413

1. سجدهٔ خواریست آب رو پی نان ریختن

2. این عرق را بی‌جبین بر خاک نتوان ریختن

3. بهر یک شبنم درین‌ گلشن نفسها سوخت صبح

4. سهل‌ کاری نیست رنگ چشم‌ گریان ریختن

5. گرد آثار تعین خجلت آزادگی‌ست

6. چین پیشانی نمی‌زیبد به دامان ریختن

7. منعمان روزی دو باید دست احسان وا کنند

8. خاک‌ بر ابری ‌که ‌کرد امساک باران ریختن

9. این غنا و فقر یاران وضع خاکی بیش نیست

10. ساعتی بر باد رفتن بعد از آن‌شان ریختن

11. هر قدم چون شمع فکر خویش درپیش است و بس

12. دامنی برچیده باید درگریبان ربختن

13. عمرها شد گرد مجنون می‌کند ناز غزال

14. خاک ما را نیز باید در بیابان ریختن

15. صد تمنا سوخت تا داغ دلی آمد به‌دست

16. هیچکس این شمع نتوانست آسان ربختن

17. کشتگانت درکجا ریزند آب روی شرم

18. برد حیرانی ز خون این شهیدان ریختن

19. خاک راه انتظارت نم کشید از انفعال

20. ما فشاندیم اشک می‌بایست مژگان ریختن

21. ای ادب‌سنج وفاگر قدردان ناله‌ای

22. شرم دار از نام آتش در نیستان ربختن

23. ما نفهمیدیم‌ کاینجا نام هستی نیستی است

24. از بنای هر عمارت بود خندان ریختن

25. بوی شوقی برده‌ام درکارگاه انتظار

26. کز غبارم می‌توان بنیاد کنعان ریختن

27. صنعت پیری مرا نقاش حسرتخانه‌کرد

28. چون صدف صد رنگ خون خوردم ز دندان ریختن

29. دور گردون از وقار اهل درد آگه نشد

30. ورنه دل بایست ازکوه بدخشان ریختن

31. پاس ناموس دلم در پردهٔ شرم آب‌کرد

32. دانه‌ای دارم‌که نتوان پیش مرغان ریختن

33. دم مزن از عشق بیدل در هوسناکان لاف

34. آب این آتش به این خاشاک نتوان ریختن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بلبل و سرو و سمن یاسمن و لاله و گل
* هست تاریخ وفات شه مشکین کاکل
شعر کامل
حافظ
* تیره روزان جهان را به چراغی دریاب
* تا پس از مرگ ترا شمع مزاری باشد
شعر کامل
صائب تبریزی
* ترسم کز این چمن نبری آستین گل
* کز گلشنش تحمل خاری نمی‌کنی
شعر کامل
حافظ