بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2469

1. دل را به باد دادیم آه از نظر گشودن

2. این خانه بال و پر داشت در رهن در گشودن

3. آیینهٔ فضولی زنگارش از صفا به

4. تا چند چشم حق بین بر خیر و شر گشودن

5. زین خلق بی‌مروت انصاف جستن ما

6. طومار شکوه در مرگ بر نیشتر گشودن

7. صبح دعاست فرصت ای غافل از اجابت

8. دارد گشود مژگان دست اثر گشودن

9. نشکسته گرد هستی پوچ است لاف عرفان

10. در بیضه چند چون سنگ بال شرر گشودن

11. در گلشنی که شوقش بر صفحه‌ام زد آتش

12. فردوس در قفس داشت طاووس پر گشودن

13. بر دستگاه هستی چندان هوس مچینید

14. بیش از تبسمی نیست خوان سحر گشودن

15. مغرور جاه و عبرت افسانهٔ خیال است

16. در خواب هم ندارد چشم گهر گشودن

17. چینی به مرگ فغفور کاری دگر ندارد

18. از درد حقگذاری جز موی سرگشودن

19. دل بستهٔ وفایی جهدی که وانگردد

20. ظلم است این گره را بی‌دست تر گشودن

21. وارستن از تعلق با ما نساخت بیدل

22. نی را به ناله آورد درد کمر گشودن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سعدیا دی رفت و فردا همچنان موجود نیست
* در میان این و آن فرصت شمار امروز را
شعر کامل
سعدی
* پر از غلغل و رعد شد کوهسار
* پر از نرگس و لاله شد جویبار
شعر کامل
فردوسی
* من پیر سال و ماه نیم یار بی‌وفاست
* بر من چو عمر می‌گذرد پیر از آن شدم
شعر کامل
حافظ