بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2613

1. به غبار این بیابان نه نشان پا نشسته

2. به بساط ناتوانی همه نقش ما نشسته

3. سر راه ناامیدی نه مقام انتظار است

4. دل بینوا ندانم به چه مدعا نشسته

5. ز هجوم رفتگانم سر و برگ عافیت کو

6. که صدای پا به‌ گوشم چو هزار پا نشسته

7. به چه دلخوشی نگریم ز چه خرمی نسوزم

8. که در انجمن چو شمعم ز همه جدا نشسته

9. چو حباب عالمی را هوس کلاه‌داری‌ست

10. به دماغ پوچ مغزان چقدر هوا نشسته

11. به غرور هستی ای صبح مگذر درین ‌گلستان

12. که صد آینه به راهت نفس آزما نشسته

13. ره ناله نیست آسان به خیال قطع‌ کردن

14. که نی از گره درین ره به هزار جا نشسته

15. به سجود آن دو ابرو نه من وتو سر به خاکیم

16. به عروج آسمان هم مه نو دو تا نشسته

17. گل زخم ناوک او چقدر بهار دارد

18. که چو حلقه بر در دل همه دلگشا نشسته

19. چو به‌کام نیست دنیا چه زنیم لاف ترکش

20. نتوان نشاند دامن به غبار نانشسته

21. مکش ای سپهر زحمت به تسلی مزاجم

22. که به صد تحیر اینجا نگهی ز پا نشسته

23. چه تأملست بیدل پر شوق برفشانیم

24. که غبارها درین ره به امید ما نشسته


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دور است سر آب از این بادیه هش دار
* تا غول بیابان نفریبد به سرابت
شعر کامل
حافظ
* زهی جماعت کوته نظر که سرو سهی را
* گمان برند که چون قد دلربای تو باشد
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* دلی که غیب نمای است و جام جم دارد
* ز خاتمی که دمی گم شود چه غم دارد
شعر کامل
حافظ