بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2700

1. دلدار قدح برکف‌، ما مرده ز مخموری

2. آه از ستم غفلت‌، فریاد ز مهجوری

3. سرمایهٔ آگاهی گر آینه‌داریهاست

4. در ما و تو چیزی نیست نزدیکتر از دوری

5. از نسخهٔ ما و من تحقیق چه خواندکس

6. تا نام و نفس باقیست آیینه و بی‌نوری

7. زبن یک دو نفس هستی صد سنگ به دل بستم

8. ویرانه قیامت چید بر خوابش ز معموری

9. تا چند ببالد کس چون آبله خون در دل

10. از پوست برون آورد ما را غم مستوری

11. رفع مرض غفلت از خلق چه امکانست

12. خورشید هم اینجا نیست بی‌علت شب‌کوری

13. بیقدری نعمت چیست آسانی تحصیلش

14. گر حرص عسل خواهد پیش آی به زنبوری

15. در مشرب‌کمظرفان بیمغزی فطرت بود

16. پرکرد صدا آخر پیمانهٔ منصوری

17. هرکارکه پیش آید انگارکه من‌کردم

18. زین بیش مجو طاقت در عالم معذوری

19. در دانه‌کشی مردیم چون مور ز حرص آخر

20. در خاک سیه بردیم هنگامهٔ مزدوری

21. ملکی‌ست شکست دل از ساز وفا مگسل

22. مو چین دگر دارد در کاسهٔ فغفوری

23. همنسبتی بیدل ما را به جنون انداخت

24. ما غفلت و او فطرت‌، ما ظلمتی او نوری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گوهر پاک از کجا عالم خاک از کجا
* بر چه فرود آمدیت بار کنید این چه جاست
شعر کامل
مولوی
* سرشکم آمد و عیبم بگفت روی به روی
* شکایت از که کنم خانگیست غمازم
شعر کامل
حافظ
* دوای عشق گویند از سفر خیزد چه دانستم
* که در دل مهر آن مه خواهد افزون شد به هر منزل
شعر کامل
جامی