بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2701

1. سرشکم صد سحر خندید و پیدا نیست تاثیری

2. کنون از ناله درتاریکی شب افکنم تیری

3. بجز مردن علاج ما و من صورت نمی‌بندد

4. تب شور نفسها در کفن دارد تباشیری

5. فلک بر مایه‌داران من و ما باجها دارد

6. عدم شو تا نبینی‌ گیرو دار حکم تقدیری

7. اگر از اهل تقوایی بپرهیز از توانایی

8. که در کیش تعین چون جوانی نیست بی‌پیری

9. به نفی سایهٔ موهوم‌ کن اثبات خورشیدی

10. همه قلبیم اما در گداز ماست اکسیری

11. رهایی نیست از اندیشهٔ عجز و غرور اینجا

12. به قانون خموشی هم‌نفس دارد بم و زیری

13. چه دیدی ای تامل زین خیال آباد موهومی

14. تو خوابی عرضه ده تا من هم آغازم‌ به تعبیری

15. نه گردون کهکشان دارد نه انجم کاروان دارد

16. درین صحرا جنونی ‌کرده باشد گرد نخجیری

17. محبت از مزاج عشقبازان ‌کینه نپسندد

18. پر پروانه ممکن نیست‌گردد زینت تیری

19. گر از دود دل و خون جگر صد پیرهن پوشم

20. همان چون ناله‌ام سر تا قدم نی رنگ تصویری

21. دلی پر دارد از مجنون ما سنگ‌ کف طفلان

22. مگر خالی‌کند در صورت ایجاد زنجیری

23. نپنداری به مرگ از جستجو فارغ شوم بیدل

24. به زیرخاک هم چون آفتابم هست شبگیری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از تو نوشت و داد دل آرمیده را
* غم نامه های شسته و صد ره دریده را
شعر کامل
عرفی شیرازی
* درخت غنچه برآورد و بلبلان مستند
* جهان جوان شد و یاران به عیش بنشستند
شعر کامل
سعدی
* بر این جان پریشان رحمت آرید
* که وقتی کاردانی کاملی بود
شعر کامل
حافظ