بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 400

1. هوس نماند زبس عشق آن نگارم سوخت

2. خوشم‌که شعلهٔ‌ این‌شمع خارخارم سوخت

3. به بزم‌یار جنون کردم ای ادب معذور

4. سپند سوخت به وجدی که اختیارم سوخت

5. چو موم دوری‌ام از جلوه‌گاه شهد وصال

6. اشاره‌ ایست که باید جدا ز یارم سوخت

7. بهار بی‌ثمری جمله باب سوختن است

8. خیال مصلحت‌اندبشی چنارم سوخت

9. چو شمع‌ کشته نرفتم به داغ منت غیر

10. فتیلهٔ نفسی بود بر مزارم سوخت

11. سرشک هر مژه‌اندازش آن سوی نظر است

12. شرر عنانی این طفل نی‌سوارم سوخت

13. طلسم آگهیم بوتهٔ گداز خود است

14. فروغ دیده بیدار شمع‌وارم سوخت

15. نسیمی از چمن صیدگاه عشق وزید

16. کباب‌کیست ندانم دل شکارم سوخت

17. هوای وصل به خاک سیه نشاند مرا

18. به رنگ داغ جنون نکهت بهارم سوخت

19. هنوز از کف خاکسترم اثر باقیست

20. گداز عشق چه مقدار شرمسارم سوخت

21. دلی ز پهلوی داغم ندید گرمی شوق

22. محبت تو ندانم پی چه کارم سوخت

23. دگر مپرس ز تاثیر آه بی ‌اثرم

24. به آتشی که ندارد هزار بارم سوخت

25. غبار دشت محبت سراغ غیر نداشت

26. به برق جلوه او هرکه شد دچارم سوخت

27. مباد شام‌کسی محرم سحر بیدل

28. دماغ نشئه در اندیشهٔ خمارم سوخت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* باغ سلام می‌کند سرو قیام می‌کند
* سبزه پیاده می‌رود غنچه سوار می‌رسد
شعر کامل
مولوی
* آن کس که تو را دارد از عیش چه کم دارد
* وان کس که تو را بیند ای ماه چه غم دارد
شعر کامل
مولوی
* چون شجاعت نبود، تیغ کند کار نیام
* جوهری مردی اگر هست، عصا شمشیرست
شعر کامل
صائب تبریزی