بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 440

1. ما و من شور گرفتاریهاست

2. ربشهٔ دانهٔ زنجیر صداست

3. ازگل و سبزه این باغ مپرس

4. عالمی پا به‌ گل و سر به هواست

5. . قید ما شاهد آزادی اوست

6. طوق قمری همه دم سرونماست

7. محرمان غنچهٔ باغ ادبند

8. چشم واکردن ما ترک حیاست

9. عجز در هیچ مکان پنهان نیست

10. آبله زیر قدم هم رسواست

11. خلق در حسرت بیکاری مرد

12. دست و پای همه مشتاق حناست

13. چه ستم بود که دل صورت بست

14. عمرها شد گهر از بحر جداست

15. معنی از لفظ‌، صفا می‌خواهد

16. آتش سنگ به فکر میناست

17. برق معنی به سیاهی نزند

18. خط اگر جلوه دهد دورنماست

19. کعبه و دیر تسلیکده نیست

20. درد نایابی مطلب همه جاست

21. منکر قد دو تا نتوان بود

22. آنچه برداردت از خویش عصاست

23. فکر جمعیت دل چند کنید

24. رشتهٔ حسرت این عقد رساست

25. آن قیامت‌که اجل می‌گوبند

26. اگر امرور نباشد فرداست

27. کاش چون شمع نخندَد سحرم

28. سوختن باز در این بزم ‌کجاست

29. بی دل از یاس ندارپم گریز

30. جز دل ما دو جهان در بر ماست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* طبیبم گفت درمانی ندارد درد مهجوری
* غلط می‌گفت خود را کشتم و درمان خود کردم
شعر کامل
وحشی بافقی
* چون غنچه ز جمعیت دل انجمنی ساز
* برگ طرب خویش ز رنگین سخنی ساز
شعر کامل
صائب تبریزی
* رتبت دانش حافظ به فلک برشده بود
* کرد غمخواری شمشاد بلندت پستم
شعر کامل
حافظ