بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 472

1. دوری منزلم از بسکه ندامت اثر است

2. سودن دست ز پا یک دو قدم پیشتر است

3. عالمی سوخت ‌نفس‌، در طلب‌و رفت به‌باد

4. فکر شبگیر رها کن ‌که همینت سحر است

5. قطرهٔ ما به طلب پا زد و از رنج آسود

6. بی‌دماغی چقدر قابل وضع گهر است

7. تا خموشی نگزینی حق و باطل باقی‌ست

8. رشته‌ای راگره جمع نسازد دو سر است

9. رنج خفت مکش از خلق به اظهارکمال

10. نزد این طایفه بی‌عیب نبودن هنر است

11. در چنین عرصه‌که عام است پرافشانی شوق

12. مشت خاک تواگرخشک فروماند تر است

13. دعوی عشق و سر از تیغ جفا دزدیدن

14. در رگ‌حوصله‌، خونی‌ که ‌نداری ‌جگر است

15. طینت راست‌روان‌کلفت تلخی نکشد

16. گره نی لب چسبیده ذوق شکر است

17. هرکس از قافلهٔ موج‌گهر آگه نیست

18. روش آبله‌پایان خیالت دگر است

19. خواب فهمیده‌ای و در قفس پروازی

20. باخبر باش ‌که بالین تو موضوع پر است

21. این شبستان‌گرهی نیست‌که بازش نکنند

22. به تکلف هم اگر چشم‌گشایی سحر است

23. ترک هستی کن و از ذلت حاجت به درآی

24. تا نفس باب سوال است غنا دربه‌‌‌در است

25. ما و من تعبیهٔ صنعت استاد دلیم

26. قلقل شیشه صدای نفس شیشه‌گر است

27. هرکجا آینه دکان هوس آراید

28. پر به تمثال منازید نفس در نظر است

29. بیدل از عمر مجو رسم عنان گرداندن

30. قاصد رفتهٔ ما بازنگشتن خبر است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* برای خاطر غیرم به صد جفا کشتی
* ببین برای که ای بی‌وفا کرا کشتی
شعر کامل
محتشم کاشانی
* گر من ز محبتت بمیرم
* دامن به قیامتت بگیرم
شعر کامل
سعدی
* ترکی ‌که همی بر سمن از مشک نشان ‌کرد
* یک باره سمن برگ به شمشاد نهان‌کرد
شعر کامل
امیر معزی