غزل شمارهٔ 494
1. بروت تافتنتگربه شانی هوس است
2. به ریش مرد شدن بزگمانی هوس است
3. به حرف و صوت پلنگی نیاید از روباه
4. فسون غرشت افسانهخوانی هوس است
5. ز آدمی چه معاش است همجوالی خرس
6. تلاش صوف ونمد زندگانی هوس است
7. به وهم وانگذارد خرد زمام حواس
8. رمه بهگرگ سپردن شبانی هوس است
9. چه لازم است به شیخی علاقهٔ دستار
10. خری به شاخ رساندن جوانی هوس است
11. به دستگاه شترمرغ انفعال مکش
12. که محملت همه برپرفشانی هوس است
13. غبار عبرت سر چنگهای خرس بگیر
14. که ریشگاوی واین شانهرانی هوس است
15. ز تازیانه و چوب آنچه مایهٔ اثر است
16. برایکون خران میهمانی هوس است
17. تنیده است به دم لابگی جنون هوس
18. بدین سگان چقدر میزبانی هوس است
19. به سحرپوچ ز اعجاز دم زدن بیدل
20. در این حیاکده گوسالهبانی هوس است
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده