بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 503

1. حذر ز راه محبت‌که پر خطرناک است

2. تو مشت خار ضعیفی و شعله بیباک است

3. توان به بیکسی ایمن شد از مضرت دهر

4. سموم حادثه را بخت تیره تریاک است

5. به اختیارنرفتیم هر کجا رفتیم

6. غبار ما ونفس‌، حکم صید وفتراک است

7. ز بس زمانه هجوم‌کساد بازاریست

8. چو اشک‌گوهر ما وقف دامن خاک است

9. چگونه‌کم شود از ما ملامت زاهد

10. که صد زبان درازش به چوب مسواک است

11. ازین محیط‌که در بی نمی‌ست توفانش

12. کسی‌که‌آب رخی بردگوهرش پاک است

13. غبار حادثه حصنی است ناتوانان را

14. کمند موج خطر ناخدای خاشاک است

15. ز خویش رفتن ما رهبری نمی‌خواهد

16. دلیل قافلهٔ صبح سینهٔ چاک است

17. نیامده‌ست شرابی به عرض شوخی رنگ

18. جهان هنوز سیه‌مست سایهٔ تاک است

19. چه وانمایمت از چشمبند عالم وهم

20. که خودنمایی آیینه در دل خاک است

21. زمانه‌کج‌منشان را به برکشد بیدل

22. کسی‌که راست بود خارچشم افلاک است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من مرغکی پربسته‌ام زان در قفس بنشسته‌ام
* گر زان که بشکستی قفس بنمودمی پرواز را
شعر کامل
سعدی
* ز سروقد دلجویت مکن محروم چشمم را
* بدین سرچشمه‌اش بنشان که خوش آبی روان دارد
شعر کامل
حافظ
* صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت
* ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت
شعر کامل
حافظ