غزل شمارهٔ 587
1. پیریام پیغامی از رمز سجود آورده است
2. یکگریبان سوی خاکم سر فرود آورده است
3. شبهه پیماییست تحقیق خطوط ما و من
4. کلک صنع اینجا سیاهی درنمود آورده است
5. اندکی میباید از سعی نفس آگه شدن
6. تا چه دامن آتش ما را به دود آورده است
7. ذوق شهرت دارم اما از نگونیهای بخت
8. در نگین نامم هبوطی بیصعود آورده است
9. زندگی را چون شرر سامان بیداریکجاست
10. آنقدر چشمی که میباید غنود آورده است
11. گربه این رنگ است طرح بازی نرّاد دهر
12. دیرتر از دیرگیرید آنچه زود آورده است
13. صورت اقبال و ادبار جهان پوشیده نیست
14. آسمان یک صبح و شامی در وجود آورده است
15. ماجراکمکن زنیرنگ بد ونیکم مپرس
16. من عدم بودم عدم چیزیکه بود آورده است
17. گوش پیدا کنید بیدل ازکتاب خامشان
18. معنییکز هیچکس نتوان شنود آورده است
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده