بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 646

1. توان به صبر نمودن دل شکسته درست

2. که هیچ نقش نگشته‌ست نانشسته درست

3. کسی به الفت ساز نفس چه دل بندد

4. گره نمی‌کند این رشتهٔ‌گسسته درست

5. چو اشک شمع زیانکار محفل رنگیم

6. شکست‌ما نشودجز به‌چشم بسته‌درست

7. به چارهٔ دل مأیوس ما که پردازد

8. مگرگدازکند شیشهٔ شکسته درست

9. روا مدارکه مستان شکست بردارند

10. مبر به میکده غیراز سبوی دسته درست

11. دگر تظلم الفت‌کجا برد یارب

12. دل شکسته کزو ناله هم نجسته درست

13. تلاش عجز به جایی نمی‌رسد بیدل

14. مگر چوشمع‌کنی‌کار خود نشسته درست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مكن ملاحظه از کشتنم که روز جزا
* ز رشک نام تو را بر زبان نخواهم برد
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* چرخ را آرامگاه عافیت پنداشتم
* آشیان کردم تصور ،خانه صیاد را
شعر کامل
صائب تبریزی
* به من چندان گناه از بدگمانی می‌کند نسبت
* که منهم در گمان افتاده پندارم گنه کارم
شعر کامل
محتشم کاشانی