غزل شمارهٔ 719
1. به زخم هستی اگر شرم بخیه پردازیست
2. عرقکن ای شررکاغذ آنچه غمازیست
3. بهفرصت نفسی چندصحبت است اینجا
4. تأملیکه درین بزم باکه دمسازیست
5. نه دیگذشت و نه فردا به پیش میآید
6. تجدد من و ما تا قیامت آغازیست
7. به غیر ساختگی نیست نقش عالم رنگ
8. شکست نیز در اینکارخانه پردازیست
9. چوشمع غیرت تسلیم هم جنون دارد
10. تلاش ما همه تا نقش پا سراندازیست
11. ز وضع چرخ اقامت نمیتوان فهمید
12. دماغ بیضهٔ عنقا همیشه پروازیست
13. به حکم عجز سراز سجده برشکن بیدل
14. کهگرد اگر دمد از خاکگردنافرازیست
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده