غزل شمارهٔ 720
1. درپیچ و تابگیسوتا شانه را عروسیست
2. سیر سواد زنجیر دیوانه را عروسیست
3. بیگریه نیست ممکن تعمیر حسرت دل
4. تا سیل میخرامد ویرانه را عروسیست
5. دریا گهر فروش است از آرمیدن موج
6. گرآرزوبمیرد فرزانه را عروسیست
7. عیش و نشاط امکان موقوف غفلت ماست
8. تا ما سیاهمستیم میخانه را عروسیست
9. فیضی نمیتوان برد تا دل به غم نسازد
10. آتش زن و طربکنکاین خانه را عروسیست
11. دل را بهار عشرت ترک خیال جسم است
12. گرسر برآرد از خاک این دانه را عروسیست
13. بازار وهمگرم است از جنس بیشعوری
14. در بزم خوابناکان افسانه را عروسیست
15. از لطف سرفرازان شادند زبردستان
16. در خندهٔ صراحی پیمانه را عروسیست
17. زان نالهٔکه زنجیر در پای شوق دارد
18. فرزانه را ندامت، دیوانه را عروسیست
19. در سینه، بیخیالت، رقص نفس محال است
20. تا شمع جلوه درد پروانه را عروسیست
21. بیدل چرا نسوزم شمع وداع هستی
22. زان شوخ آشنایش بیگانه را عروسیست
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده