بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 810

1. جز خموشی هرکه دل بر ناله و فریاد داشت

2. شمع خود را همچو نی در رهگذار باد داشت

3. ای خوش آن عهدی‌که در محراب چشم انتظار

4. اشک ما هم‌گردشی چون سبحهٔ زهاد داشت

5. صید ما را حلقهٔ دام بلا شد عافیت

6. گوشهٔ چشمی‌که با دل الفت صیاد داشت

7. خواب اگروحشت گرفت از دیدهٔ من دور نیست

8. خانهٔ چشمم چوگوهر آب در بنیاد داشت

9. بیخودی از معنی جمعیتم آگاه‌کرد

10. گردش رنگ اعتبار سیلی استاد داشت

11. کرد تعمیر اینقدرگرد خرابی آشکار

12. ورنه ویران بودن ما عالمی آباد داشت

13. این زمان محو فرامش نغمگی‌های دلیم

14. جام ما پیش ازشکستنها ترنگی یاد داشت

15. از فنای ما مشو غافل‌که این مشت شرار

16. چشم زخم نیستی در عالم ایجاد داشت

17. دوش‌کز سازعدم هستی ظهور آهنگ بود

18. نالهٔ ما هم نوای هرچه باداباد داشت

19. حیف اوقاتی‌که صرف‌کوشش بیجا شود

20. تیشه عمری نوحه بر جان‌کندن فرهاد داشت

21. بال قمری این زمان بیدل غبار سرو نیست

22. گردوحشت پیش ازین هم هرکه بود آزاد داشت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عالم از جای به تعظیم کلامش خیزد
* هر که چون صبح برآرد به تأمل دم را
شعر کامل
صائب تبریزی
* عزتم بین که بر آرنده ی حاجات هنوز
* از لبم نام تو هنگام دعا نشنیده است
شعر کامل
عرفی شیرازی
* ما آبروی فقر و قناعت نمی‌بریم
* با پادشه بگوی که روزی مقدر است
شعر کامل
حافظ