ابن حسام خوسفی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 119

1. ای قامت بلند تو ما را بلای دل

2. چون من که دیده ای که بود مبتلای دل

3. از دست دیده کار دل من به جان رسید

4. ای دیده ای که چه کردی به جای دل

5. خون دلم بریخت خیال لب تو دوش

6. آه از لب توام ندهد خونبهای دل

7. دل آرزوی لعل تو دارد به بوسه ای

8. گر وایه ی دلم نرسد از تو وای دل

9. دوش اندرون غنچه ی دلتنگ خون گرفت

10. از بس که گفت بلبلش از ماجرای دل

11. آیا کجا معالجه ی درد دل کنند

12. کانجا من از طبیب بپرسم دوای دل

13. ابن حسام مخزن گنج قناعت است

14. از لطف دوست کلبه ی احزان سرای دل


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای مسلمانان به فریادم رسید
* کان فلانی بی‌وفایی می‌کند
شعر کامل
سعدی
* می‌سوزم و می‌سازم از آن روی که چون عود
* کار من دلسوخته از سوز بسازست
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* بیابان قناعت وسعتی دارد که هر موری
* نمی داند کم از ملک سلیمان چشم تنگش را
شعر کامل
صائب تبریزی