غزل شمارهٔ 138
1. به رویت گر نظر کردیم ، کردیم
2. بکویت گر گذر کردیم ، کردیم
3. چو گویند از دهانت تنگدستان
4. سخن گر مختصر کردیم ، کردیم
5. به امید لب شکر فشانت
6. تمنّا شکر کردیم ، کردیم
7. لبت در بوسه گر کامم روا کرد
8. تقاضای دگر کردیم ، کردیم
9. به رویت کان تماشاگاه جانست
10. تماشایی اگر کردیم ، کردیم
11. ز سودای پریشانی زلفت
12. صبا را گر خبر کردیم ، کردیم
13. به پیش ناوک دلدوز چشمت
14. اگر جان را سپر کردیم ، کردیم
15. جفای روی خوبت گر حوالت
16. به دوران قمر کردیم ، کردیم
17. من و ابن حسام از خاک پایت
18. چو سرمه در بصر کردیم ، کردیم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده