ابن حسام خوسفی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 139

1. چو زلف خود فرو مگذار کارم

2. که چون زلفت پریشان روزگارم

3. به یاد لعل شیرینت چو فرهاد

4. بتلخی روزگاری می گذارم

5. بجز نقش رخت نیکو نیاید

6. ز هر نقشی که نیکو می نگارم

7. نیارم بر زبان اورد نامت

8. که گر یارم بشب خفتن نیارم

9. درازی شب هجران ز من پرس

10. که شب تا روز اختر می شمارم

11. بسوزد مشعل تابنده ماه

12. گر از سوز درون آهی برآرم

13. ز تاب هجر زلفت چون بنفشه

14. سر از زانوی حسرت بر نیارم

15. بیا ساقی ز چشم نیمه مستم

16. قدح پر کن که در عین خمارم

17. نمی یابم ز گلزار تو بویی

18. ز غمزه می زنی بر دیده خارم

19. رخ ابن حسام و خاک راهت

20. که در راهت جز این رویی ندارم

21. مرا استاد عشقت نکته دان کرد

22. که رحمت باد بر آموزگارم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفتی، ار من بروم هیچ مرا یاد کنی
* این حکایت به کسی گوی که جان خواهد داشت
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* ساربانا اشتران بین سر به سر قطار مست
* میر مست و خواجه مست و یار مست اغیار مست
شعر کامل
مولوی
* بیابان قناعت وسعتی دارد که هر موری
* نمی داند کم از ملک سلیمان چشم تنگش را
شعر کامل
صائب تبریزی