شمارهٔ 181-لاله
1. آن شعله ام که صبح ازل در کنار عشق
2. پیش از نمود بلبل و پروانه می تپید
3. افزونترم ز مهر و بهر ذره تن زنم
4. گردون شرار خویش ز تاب من آفرید
5. در سینه چمن چو نفس کردم آشیان
6. یک شاخ نازک از ته خاکم چو نم کشید
7. سوزم ربود و گفت یکی در برم بایست
8. لیکن دل ستم زدهٔ من نیارمید
9. در تنگنای شاخ بسی پیچ و تاب خورد
10. تا جوهرم به جلوه گه رنگ و بو رسید
11. شبنم براه من گهر آبدار ریخت
12. خندید صبح و باد صبا گرد من وزید
13. بلبل ز گل شنید که سوزم ربوده اند
14. نالید و گفت جامهٔ هستی گران خرید
15. وا کرده سینه منت خورشید می کشم
16. آیا بود که باز بر انگیزد آتشم؟
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده