اقبال لاهوریپیام مشرق (فهرست)

شمارهٔ 230-تیر و سنان و خنجر و شمشیرم آرزوست

1. تیر و سنان و خنجر و شمشیرم آرزوست

2. با من میا که مسلک شبیرم آرزوست

3. از بهر آشیانه خس اندوزیم نگر

4. باز این نگر که شعلهٔ در گیرم آرزوست

5. گفتند لب ببند و ز اسرار ما مگو

6. گفتم که خیر نعرهٔ تکبیرم آرزوست

7. گفتند هر چه در دلت آید ز ما بخواه

8. گفتم که بی حجابی تقدیرم آرزوست

9. از روزگار خویش ندانم جز این قدر

10. خوابم ز یاد رفته و تعبیرم آرزوست

11. کو آن نگاه ناز که اول دلم ربود

12. عمرت دراز باد همان تیرم آرزوست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* معلم گو ادب کم کن که من ناجنس شاگردم
* پدر گو پند کمتر ده که من نااهل فرزندم
شعر کامل
سعدی
* باز خون دلم از دیده روان خواهد شد
* چشمم از هر مژه خونابه فشان خواهد شد
شعر کامل
جامی
* ملامتگوی بی‌حاصل ترنج از دست نشناسد
* در آن معرض که چون یوسف جمال از پرده بنمایی
شعر کامل
سعدی