فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 227

1. جان جز خیال رویت نقشی دگر نبندد

2. دل جز بعزم کویت رخت سفر نبندد

3. بوی تو تا نیاید جان ننگرد گلی را

4. روی تو تا نبیند بر بت نظر نبندد

5. مهر تو تا نتابد یک جان ز جا نخیزد

6. گر خدمتت نباشد یک دل کمر نبندد

7. ز آن روح کایزد پاک در جسم تو نهان کرد

8. چشم قضا نبیند دست قدر نه نبندد

9. در گلشن حقایق یک گل چو تو نروید

10. در روضهٔ خلایق چون تو ثمر نه بندد

11. ننمائی از رخانرا نگشائی ار لبانرا

12. از خار گل نروید در نی شکر نبندد

13. آنکسکه دید رویت می‌خورد از سبویت

14. غیر تو در ضمیرش صورت دگر نه بندد

15. رو از تو بر نتابم تا کام خود بیابم

16. دانم یقین خداوند بر بنده در نبندد

17. سودای شعر گفتن از تست در سر فیض

18. آنرا که درد سر نیست چیزی بسر نبندد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نخست موعظه پیر صحبت این حرف است
* که از مصاحب ناجنس احتراز کنید
شعر کامل
حافظ
* بیستون تاب دم تیشهٔ فرهاد نداشت
* عشق را بین که از آن کوه گران شد کمری
شعر کامل
فروغی بسطامی
* گو دلم حق وفا با خط و خالت دارد
* محترم دار در آن طره عنبرشکنش
شعر کامل
حافظ