فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 302

1. گر گاسهٔ سر ظرف جنون شد شده باشد

2. ور بر تنم این کاسه نگون شد شده باشد

3. از بام چو افتاد مرا طشت برندی

4. رسوائی از اندازه برون شد شده باشد

5. چون دست ز جان شستم اگر در غم هجران

6. رنج تن رنجور فزون شد شده باشد

7. چون یاد لبش کردم و خون شد جگر من

8. از رهگذر دیده برون شد شده باشد

9. بگداخت مرا چون جگر از حسرت اگر هم

10. دل نیز در این واقعه خون شد شده باشد

11. تا چشم چو صاد تو بخوبیت بود فیض

12. گر بر سرش ابروی تو نون شد شده باشد

13. حال دل خون گشتهٔ فیض ار تو بپرسی

14. گوئی چو بگویند که خون شد شده باشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یک دسته گل کو اگر آن باغ بدیدیت
* یک گوهر جان کو اگر از بحر خدایید
شعر کامل
مولوی
* حافظ اسرار الهی کس نمی‌داند خموش
* از که می‌پرسی که دور روزگاران را چه شد
شعر کامل
حافظ
* فارغ ز لباس عافیت باش چو نخل
* بر خاک نشین و سربلند همه باش
شعر کامل
خاقانی