فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 397

1. جور ز حد ببر مگو جور زیاد میشود

2. از نظری بروی تو جور تو داد میشود

3. جور و جفا ز تو رواست هرچه تو میکنی بجاست

4. گر تو همه وفا شوی حسن کساد میشود

5. جور و وفا بهم خوش و مهر و جفا بهم نکوست

6. هست جفا صلاح حسن گرنه فساد میشود

7. لطف نهان بجلوه آر تا برود دلم ز کار

8. حسن چو جلوه میکند عشق زیاد میشود

9. نیست مرا بجز تو کس مونس من توئی و بس

10. غم بدلم چو میرسد دل بتو شاد میشود

11. برک و نوای من توئی باد صبای من توئی

12. عقده غنچه دلم از تو گشاد میشود

13. چون تو بیاد آئیم خود بروم زیاد خود

14. فیض در آن زمان همه معنی یاد میشود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای قوم به حج رفته کجایید کجایید
* معشوق همین جاست بیایید بیایید
شعر کامل
مولوی
* می کند کار خرد، نفس چو گردید مطیع
* دزد چون شحنه شود امن کند عالم را
شعر کامل
صائب تبریزی
* چون لاله به نوروز قدح گیر بدست
* با لاله‌رخی اگر تو را فرصت هست
شعر کامل
خیام