فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 445

1. فروغ نور جمال تو در دل بیدار

2. ز دود ز آینه کون ظلمت اغیار

3. بسوخت غیر سراسر در آتش غیرت

4. منادی لمن الملک واحد قهار

5. چو سیل قهر جلال احد هجوم آرد

6. چه چاره جز که بجولان او رود اغیار

7. بساحت جبروتش کجا رسد اوهام

8. چو عقل را ملکوتش ببسته راه گذار

9. شروق نور ازل شد چو در دلی تابان

10. ز اهل دل برباید بصیرت و ابصار

11. چه‌سان توان بجمالی نظر توان افکند

12. که صف کشیده پی دور باش او انوار

13. کند طلوع چه خورشید ما حی الاعیان

14. چه جای نور سنا برق بذهب الابصار

15. چه دست باز شود عز فرد بی‌پایان

16. کجا بماند از اغیار در جهان آثار

17. ثنای او مشنو فیض خرز گفتهٔ او

18. که نیست درد و جهان غیر ذات او دیار


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دلم ز حلقه زلفش به جان خرید آشوب
* چه سود دید ندانم که این تجارت کرد
شعر کامل
حافظ
* رازی که سر به مهر ادب بود عمرها
* آخر ز کاسه سر منصور شد بلند
شعر کامل
صائب تبریزی
* دلا رفیق سفر بخت نیکخواهت بس
* نسیم روضه شیراز پیک راهت بس
شعر کامل
حافظ