فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 614

1. الا یا ایها الساقی بده جامی که مخمورم

2. مگر می وارهارند جان از این غمهای پر زورم

3. الا یا ایها الناصح مکن منعم ز میخانه

4. که من موسی و این ارض مقدس هست چون طورم

5. الا یا ایها الواعظ تو از تقصیر من بگذر

6. که من در عشق و زیدن بجان تو که معذورم

7. اگر رندم و گر رسوا اگر مستم و گر شیدا

8. اسیر عشقم و در مذهب عشاق مغفورم

9. نه شمع روی او بینم نه گل از گلشنش چینم

10. نیم پروانه یا بلبل ز بزم وصل او دورم

11. الا یا ایها الاحباب اغیثونی اغیثونی

12. که در ظلمت سرای تن غریب و زار و مهجورم

13. اگر گویم و گر نالم از آن منعم مکن ای فیض

14. که با بیگانه همراز و و ز یار آشنا دورم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* امروز که در دست توام مرحمتی کن
* فردا که شوم خاک چه سود اشک ندامت
شعر کامل
حافظ
* کس به دور نرگست طرفی نبست از عافیت
* به که نفروشند مستوری به مستان شما
شعر کامل
حافظ
* ز دستم بر نمی‌خیزد که یک دم بی تو بنشینم
* بجز رویت نمی‌خواهم که روی هیچ کس بینم
شعر کامل
سعدی