فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 663

1. از عشق یار خوشم از حسن یار هم

2. زان می مدام مستم و زان میگسار هم

3. او جلوه مینماید و من میروم ز خود

4. از خویش شکر دارم و از لطف یار هم

5. هرکس که دید جلوه‌اش از خویش شد تهی

6. از دست رفت کارش و دستش ز کار هم

7. یکجلوه کرد و بر دو جهان هر دو مست شد

8. بیخود ازو زمین و فلک بی‌قرار هم

9. یکجلوه کرد حسرت ازو صدهزار ماند

10. آن جلوه را فدا من و چون من هزار هم

11. زان جلوه است شعله دلهای عاشقان

12. زان جلوه است داغ دل روزگار هم

13. زان جلوه است موج هوا و ثبات کوه

14. زان جلوه است جوش و خروش بحار هم

15. زان جلوه است تازگی و سبزی چمن

16. زان جلوه است شور خزان و بهار هم

17. زان جلوه است ناله و افغان عندلیب

18. زان جلوه است لطف گل و قهر خار هم

19. زان جلوه کام فیض برآمد درین جهان

20. در نشاهٔ که عیش بود پایدار هم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ساقی به چند رنگ می اندر پیاله ریخت
* این نقش‌ها نگر که چه خوش در کدو ببست
شعر کامل
حافظ
* آدم مسکین به یک خامی که در فردوس کرد
* چاک شد چون دانه گندم دل اولاد او
شعر کامل
صائب تبریزی
* مویت رها مکن که چنین بر هم اوفتد
* کآشوب حسن روی تو در عالم اوفتد
شعر کامل
سعدی