فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 683

1. دردا که درین راه بسی رنج کشیدیم

2. بس راه بریدیم و بمنزل نرسیدیم

3. قومی که ره راست گزیدند و رسیدند

4. ما در غم تحصیل ره راست خمیدیم

5. آنقوم گر آرام گذشتند گذشتند

6. ما در پی آرام همه عمر طپیدیم

7. گفتند که این راه بمقصد دو سه گامست

8. طی شد همهٔ عمر بمقصد نرسیدیم

9. گفتند ز خود تازهی ره نشود طی

10. جان رفت برون از تن و از خود برمیدیم

11. بشکافت غبار از سر خار ره و بنمود

12. بودیم خود آن خار که در پای خلیدیم

13. هر تخم که در مزرعه عمر فشاندیم

14. حیرت درویدیم و بحسرت نگریدیم

15. زابر کرمش فیض مگر رحمتی آید

16. تا پاک شویم از دنس خود که پلیدیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر چه مغز بادام است بس نغز
* بباید پوست کندن تا دهد مغز
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* اول از بدگویی مردم دهن را پاک کن
* بعد ازان بر گوشه دستار خود مسواک زن
شعر کامل
صائب تبریزی
* ابر و باران و من و یار ستاده به وداع
* من جدا گریه کنان، ابر جدا، یار جدا
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی