فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 722

1. گاه شود جلوه‌گر مهر رخش در کسان

2. صوفی از آن در هواش چرخ زند ذره سان

3. گفت نبی اطلبوا جاحتکم عندهم

4. قبله ما زانسبب گشت وجوه خسان

5. زاهد کی خیره سر منع کند از نظر

6. چشم ندارد مگر آه از این ناکسان

7. چهره دلها کند ریش بچنگال پند

8. کرده زره ریش را کرده سپر طیلسان

9. ترس خدا کن سپر عشوهٔ دنیا مخر

10. صیغه و مرد خدا جیفه و این کرکسان

11. پیرو غولان مشو و ز پی دیوان مرو

12. دست بدار از هوس پای بکش از خسان

13. ای خنگ آنکو گرفت بار کسان را بدوش

14. وای بر آنکو نهاد بار بدوش کسان

15. گر ندهی تن ببار زار کشندت بدار

16. کرد خدا اغنیا بارکش مفلسان

17. فیض بهستی گرو همچون کرانان مشو

18. بار که بر دوش تست زود بمنزل رسان


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مرا و سرو چمن را به خاک راه نشاند
* زمانه تا قصب نرگس قبای تو بست
شعر کامل
حافظ
* بیایید بیایید که گلزار دمیده‌ست
* بیایید بیایید که دلدار رسیده‌ست
شعر کامل
مولوی
* بوی گل و بانگ مرغ برخاست
* هنگام نشاط و روز صحراست
شعر کامل
سعدی