فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 721

1. نیست چو من واپسی در همه واپسان

2. چو نیست من بیکسی در همه بیکسان

3. واپسی من ببین بیکسی من ببین

4. همرهیت کرده پس پیشروان واپسان

5. هم تو دهی نعمت و هم تو تمامش کنی

6. ره تو نمودی مرا هم تو بمنزل رسان

7. در همه دیدم بسی هیچ ندیدم کسی

8. کرد روانم ملول دیدن این ناکسان

9. نیست درین دیر کس تا شودم هم نفس

10. همنفس من تو باش ای تو کس بیکسان

11. تا که نمیرد دلم از نفس سرد غیر

12. نفخهٔ گرم از دمت دم بدمم میرسان

13. غیر خدا هیچکس مونس جان تو نیست

14. دست توقع بکش فیض ز خیر کسان


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چون شیشه شکسته و تاک بریده ام
* عاجز به دست گریه بی اختیار خویش
شعر کامل
صائب تبریزی
* در این باغ از خدا خواهد دگر پیرانه سر حافظ
* نشیند بر لب جویی و سروی در کنار آرد
شعر کامل
حافظ
* مى باشد رنگ رویم ارغوانى
* نداند دشمنم درد نهانى
شعر کامل
فخرالدین اسعد گرگانی