فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 743

1. در جهان افکندهٔ غوغای حسن

2. عاشقانرا کردهٔ شیدای حسن

3. حسن روی تست دریای محیط

4. ماه رویان شبم دریای حسن

5. ملک استغنا مسلم مر تراست

6. جان استغناست استغنای حسن

7. عرش بر خاک مذلت رو نهد

8. پیش آن کرسی که باشد جای حسن

9. در هوا سرگشته دلها ذره‌سان

10. پیش خورشید جهان آرای حسن

11. کوه صبر پردلان را بر کند

12. گردش چشم خوش شهلای حسن

13. جان اهل دل ز تن بیرون کشد

14. قوت بازوی استیلای حسن

15. خون عشاق ار بریزد گو بریز

16. لشکر سلطان بی‌پروای حسن

17. آتش افروزی و عاشق سوزیست

18. مقتضای خوی مادرزای حسن

19. عشق خوبان در دلت جا دادهٔ

20. زان خیالت فیضفیض شد ماوای حسن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عشق و شباب و رندی مجموعه مراد است
* چون جمع شد معانی گوی بیان توان زد
شعر کامل
حافظ
* دلم شکستی و رفتی خلاف شرط مودت
* به احتیاط رو اکنون که آبگینه شکستی
شعر کامل
سعدی
* شب مردان خدا روز جهان افروزست
* روشنان را به حقیقت شب ظلمانی نیست
شعر کامل
سعدی