فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 753

1. جان ز من مستان دل ببر خون کن

2. اینچنین که باشد دردم افزون کن

3. تا کنی صیدم غمزه را سرده

4. تا روم از خود چهره میگون کن

5. سینه‌ام بریان دیده‌ام گریان

6. هوش را حیران عقل مفتون کن

7. ای فدایت من خیز بسم‌الله

8. قصد جانم را تیغ بیرون کن

9. تا کی افسون من از تو بنیوشم

10. یا بکش ورنه ترک افسون کن

11. پای دل بگشا از سر زلفت

12. سر بصحرا ده تای مجنون کن

13. جان من آن کن کان دلت خواهد

14. حاش لله من گویمت چون کن

15. دیده را از آن رو روشنائی ده

16. ور نه از اشگش رشک جیحون کن

17. پیش حکم تو سر نهادم من

18. خواهیم کم کن خواهی افزون کن

19. فیض میخواهد آنچه را خواهی

20. خواهیش خرم ور نه محزون کن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سرو آزاد به بالای تو می‌ماند راست
* لیکنش با تو میسر نشود رفتاری
شعر کامل
سعدی
* همه را بیازمودم ز تو خوشترم نیامد
* چو فروشدم به دریا چو تو گوهرم نیامد
شعر کامل
مولوی
* یکی را سنبل از گل بر کشیده
* یکی را گرد گل سنبل دمیده
شعر کامل
نظامی