فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 765

1. ای دوای درد بی‌درمان من

2. مرهم داغ دل بریان من

3. ای که هم جانی و هم جانان من

4. ای که هم دینی و هم ایمان من

5. در غم تو بی‌سر و سامان شدم

6. هم سر من باش و هم سامان من

7. hز سر هر دو جهان برخواستم

8. تا تو هم این باشی و هم آن من

9. خان و مانم گو برو در راه تو

10. بس بود عشق تو خان و مان من

11. گنج مهر خود نهادی در دلم

12. کردی آباد این دل ویران من

13. محو کن بود و نبودم تاز فیض

14. آن تو ماند نماند آن من


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عجب مدار که سعدی به یاد دوست بنالد
* که عشق موجب شوقست و خمر علت مستی
شعر کامل
سعدی
* گفت پیغامبر خداش ایمان نداد
* هر که را صبری نباشد در نهاد
شعر کامل
مولوی
* من آن نگین سلیمان به هیچ نستانم
* که گاه گاه بر او دست اهرمن باشد
شعر کامل
حافظ