فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 795

1. ساقی از آنجهان بده بادهٔ جان سبو سبو

2. تا بکشم بکام دل قوت روان سبو سبو

3. بادهٔ جان روان کن از چشمهٔ سلسبیل حق

4. تا بکشد بدوش جان هرکس از آن سبو سبو

5. در تن از این جهان روان نیست بده شراب جان

6. تا بگلوی ریزمش آب روان سبو سبو

7. سوی من آی ای حبیب ساقی باقی طبیب

8. تا بکشم از آن لبان شربت جان سبو سبو

9. گاه ز چشم مست تو باده کشم قدح قدح

10. گاه از آن لب و دهان قوت روان سبو سبو

11. نیست پیاله در خورم می ز قدح نمیخورم

12. پای خمم ببر بده باده از آن سبو سبو

13. نی غلطم که بعد ازین خم ده و آشکار ده

14. بنده نمی‌کشم دگر باده نهان سبو سبو

15. حال دلم ببین که چون گشته ز فرقتت زبون

16. از جگرم ز دیده خون کرده روان سبو سبو

17. در غمت آنقدر گریست فیض کز آب دیده‌اش

18. ریخت هر آتشین دلی بر دل از آن سبو سبو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بیگناهی کم گناهی نیست در دیوان عشق
* یوسف از دامان پاک خود به زندان می شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* شب‌ها من و شمع می‌گدازیم
* اینست که سوز من نهانست
شعر کامل
سعدی
* چهره ات گل در گریبان می کند آیینه را
* طره ات سنبل به دامان می کند آیینه را
شعر کامل
صائب تبریزی