فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 796

1. خورشید ذره‌ایست ز نور جمال تو

2. افلاک قطره‌ایست ز بحر نوال تو

3. لذات هر دو کون ز جودت نشانهٔ

4. ایجاد شمه‌ایست ز حسن نعال تو

5. آفاق پرتویست ز اشراق کبریا

6. غیب و شهادت آیت نور و ظلال تو

7. آدم نمونه‌ایست ز مجموع خلق و امر

8. خاتم نگین خاتم جاه و جلال تو

9. جنت اشارتیست ز قرب و کرامتت

10. دوزخ کنایتیست ز بعد و نکال تو

11. هر جا غمی و محنت و دردیست سربسر

12. یکسطوتست از سطوات جلال تو

13. حلمست نکتهٔ ز شکوه خدائیت

14. علمست نقطهٔ ز کتاب کمال تو

15. هرجاست بینش و شنوائی و دانشی

16. یکشمهٔ ز آگهی بیمثال تو

17. حسن بتان و غمزهٔ خوبان دلفریب

18. یک لمعاست از لمعات جمال تو

19. چندین هزار عالم و آدم که هست نیست

20. جزموجهٔ ز بحر عدیم المثال تو

21. جائی نگنجی از عظمت جز سرای دل

22. شاد آن دل وسیع که باشد محال تو

23. عاشق بنقد غرقهٔ بحر شهود وصل

24. عارف در انتظار ندای تعال تو

25. مستغرق شهودم و جویای آن شهود

26. محروم گردم ارز حجاب خیال تو

27. در من زن آتشی که بسوزد مرا ز من

28. شاید که فیض فیض برد از وصال تو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو غنچه نکهت خود از صبا دریغ مدار
* ز آشنا سخن آشنا دریغ مدار
شعر کامل
صائب تبریزی
* سرو می خواست به پابوس تو آید چون آب
* لیکن از جو نتوانست به یک پا بگذشت
شعر کامل
کمال خجندی
* سطری از دفتر سرگشتگی مجنون است
* گردبادی که ازین دامن صحراست بلند
شعر کامل
صائب تبریزی