فروغی بسطامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 190

1. نرخ یک بوسه گر آن لعل به صدجان می‌کرد

2. مشتری فکر خریداری‌اش آسان می‌کرد

3. تلخ کام از لب شیرین بتی جان دادم

4. که به یک خنده جهان را شکرستان می‌کرد

5. همه جعمیت عشاق پریشان می‌شد

6. چون صبا شرحی از آن زلف پریشان می‌کرد

7. کوی دل ها همه از شوق به سر می‌غلطید

8. چون خم طره او دست به چوگان می‌کرد

9. گر زلیخا رخ زیبای تو می‌دید به خواب

10. یوسفش را همهٔ عمر به زندان می‌کرد

11. خضر اگر لعل روان بخش تو را می‌بوسید

12. خاک حسرت به سر چشمهٔ حیوان می‌کرد

13. شب که از خط تو یک نکته بیان می‌کردم

14. تا سحر مشک ختا باد به دامان می‌کرد

15. با خیال خط و خال تو دل مشتاقان

16. مشک در دامن و عنبر به گریبان می‌کرد

17. کرد با جان فروغی رخ تابندهٔ دوست

18. با کتان آن چه فروغ مه تابان می‌کرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* طبیب اهل دل آن چشم مردم آزار است
* ولی دریغ که آن هم همیشه بیمار است
شعر کامل
فروغی بسطامی
* کنون دل بستگی غنچه با گل، کی نهان ماند؟
* که هرچ اندر دل غنچه ست سوسن بر زبان دارد
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* زنگار غم فشاندی بر جانم و ندیدی
* کز چرخ لاجوردی دل هست لاجوردی
شعر کامل
خاقانی