فروغی بسطامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 281

1. چون صبا شانه زند طرهٔ عنبربارش

2. دل یک جمع پریشان شود از هر تارش

3. عشق گوید که به یاد خم مشکین مویش

4. عقل گوید که مرو بر دم پیچان مارش

5. صف شکافی که چنین چشم خمارین دارد

6. چشم امید مدار از مژهٔ خون خوارش

7. سر زلفی که به یک جو نخرد یوسف را

8. ای بسا سر که شود خاک سر بازارش

9. آن که نادیده رخش خلق چنین حیرانند

10. چه کند دیدهٔ حیرت زده با دیدارش

11. یار مست می دوشین و حریفان به کمین

12. آه اگر باد سحرگه نکند هشیارش

13. با طبیبی است سر و کار دل بیمارم

14. کز مسیحا نفسان به نشود بیمارش

15. کار من ساخت به یک بوسه لب شیرینش

16. جان شیرین به فدای لب شیرین کارش

17. گر چنین ترک ز توران سوی ایران آید

18. صاحب بار کند شاه فلک دربارش

19. سر شاهان جوان بخت ملک ناصردین

20. که نگهدار جهان است دل بیدارش

21. گر سحر خسرو خاور نکند خدمت او

22. برق غیرت نگذارد اثر از آثارش

23. خسروا شعر فروغی همه در مدحت تست

24. جاودان باد به طومار جهان اشعارش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پیش چشمی که به یکتایی آن سرو رسید
* طوق هر فاخته ای های هوالله بود
شعر کامل
صائب تبریزی
* ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا
* حلوا به کسی ده که محبت نچشیدست
شعر کامل
سعدی
* گو شمع میارید در این جمع که امشب
* در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است
شعر کامل
حافظ