فروغی بسطامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 388

1. از دادن جان خدمت جانانه رسیدیم

2. در عشق نظر کن که چه دادیم و چه دیدیم

3. زان پستهٔ خندان چه شکرها که نخوردیم

4. زان سرو خرامان چه ثمرها که نچیدیم

5. هر عقده که آن زلف دوتا داشت گشودیم

6. هر عشوه که آن چشم سیه کرد، خریدیم

7. هر باده که سیمین کف او داد، گرفتیم

8. هر نکته که شیرین لب او گفت شنیدیم

9. از خدمت جانانه، کمر بسته ستادیم

10. در ساحت می‌خانه، سراسیمه دویدیم

11. یک دم بر آن شاهد می‌خواره نشستیم

12. یک عمر به خون دل صد پاره تپیدیم

13. در عهد بتان آن چه وفا بود نمودیم

14. در عالم عشق آن چه بلا بود کشیدیم

15. زلف سیهش گفت که ما شام مرادیم

16. روی چو مهش گفت که ما صبح امیدیم

17. هر لحظه به زخمم نمکی ریخت دهانش

18. زین کان ملاحت چه نمکها که چشیدیم

19. صدبار زخم دل ما زد نمک، اما

20. یک بار لبان نمکینش نمکیدیم

21. خیاط وفا در ره آن سرو قباپوش

22. هر جامه که بر قامت ما دوخت دریدیم

23. آخر سر ما را به مکافات بریدند

24. در نامهٔ او بس که سر خامه بریدیم

25. چندان که در آفاق دویدیم فروغی

26. الا کرم شه نه شنیدیم و نه دیدیم

27. فخر همه شاهان عجم ناصردین شاه

28. کز بار خدا شادی جانش طلبیدیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بده یک جام ای پیر خرابات
* مگو فردا که فی التأخیر آفات
شعر کامل
مولوی
* فرخنده باد طلعت خوبت که در ازل
* ببریده‌اند بر قد سروت قبای ناز
شعر کامل
حافظ
* عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است
* کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم
شعر کامل
حافظ