فروغی بسطامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 402

1. با آن غزال وحشی گر خواهی آرمیدن

2. چندین هزار احسنت می‌بایدت کشیدن

3. روزی اگر در آغوش سروی کشی قباپوش

4. سهل است در محبت پیراهنی دریدن

5. سر حلقهٔ سلامت در دام او فتادن

6. سرمایهٔ ندامت از بام او پریدن

7. پیمانهٔ حیاتم پر شد فغان که نتوان

8. پیمان ازو گرفتن، پیوند از او بریدن

9. آهوی چشمش آخر رامم نشد به افسون

10. یارب به دو که آموخت این شیوه رمیدن

11. دانی که از تفسیر دوستی چیست

12. از جان خود گذشتن، در خون خود تپیدن

13. قاصد رسید و مردم از رشک خود که نتوان

14. پیغام آشنا را از دیگری شنیدن

15. هیچ از تو حاصلم نیست دردا که عین خار است

16. در پای گل نشستن، وان گه گلی نچیدن

17. آسایشی ز کوشش در عاشقی ندیدیم

18. تا کی توان فروغی دنبال دل دویدن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کیست حافظ تا ننوشد باده بی آواز رود
* عاشق مسکین چرا چندین تجمل بایدش
شعر کامل
حافظ
* مطربا مجلس انس است غزل خوان و سرود
* چند گویی که چنین رفت و چنان خواهد شد
شعر کامل
حافظ
* مستی سلامت می‌کند پنهان پیامت می‌کند
* آن کو دلش را برده‌ای جان هم غلامت می‌کند
شعر کامل
مولوی