فروغی بسطامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 456

1. مسجد مقام عجب است، می‌خانه جای مستی

2. زین هر دو خانه بگذر گر مرد حق‌پرستی

3. کی با تو می‌توان گفت اسرار نیستی را

4. تا مو به مو اسیری در شهربند هستی

5. گر بوی زلف او را از باد می‌شنیدی

6. شب تا سحر ز شادی یک جا نمی‌نشستی

7. تن به هر بلایی آنجا که مبتلایی

8. سر کن به هر جفایی آنجا که پای بستی

9. دستی که دادی آخر از دست من کشیدی

10. عهدی که بستی آخر در انجمن شکستی

11. گر علم دوستی را تعلیم می‌گرفتی

12. پیوند دوستان را هرگز نمی‌گسستی

13. درمان نمی‌پسندد هر دل که درد دادی

14. مرهم نمی‌پذیرد هر سینه‌ای که خستی

15. بر آستان یارم برد آسمان غبارم

16. بالا گرفت کارم در منتهای پستی

17. دیدی دلا که آخر با صدهزار کوشش

18. از قید او نرستی وز بند او نجستی

19. گر دست من بگیرد پیر مغان عجب نیست

20. زیرا که من ندادم دستی به هیچ دستی

21. هشیاریت فروغی معلوم نیست گویا

22. مدهوش چشم ساقی مست می الستی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر ابر بهاران گردد آه گریه آلودم
* به جای سبزه فریاد از دل هر دانه برخیزد
شعر کامل
صائب تبریزی
* پاک کن چهره حافظ به سر زلف ز اشک
* ور نه این سیل دمادم ببرد بنیادم
شعر کامل
حافظ
* پس از مرگ از زمین مرقدم مردم گیا روید
* مرا هرگز نسازد خاک پنهان، دانۀ عشقم
شعر کامل
حزین لاهیجی