فروغی بسطامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 513

1. ای سر زلف تو سر رشتهٔ هر سودایی

2. خاری از سوزن سودای تو در هر پایی

3. از رخ و زلف تو در دیر و حرم آشوبی

4. از خط و خال تو در کون و مکان غوغایی

5. سرو بالای تو پیرایهٔ هر بستانی

6. تن زیبای تو آرایش هر دیبایی

7. هیچ نقاش نبسته‌ست چنان تصویری

8. هیچ بازار ندیده‌ست چنین کالایی

9. دل ما و شکن جعد عبیرافشانی

10. سر ما و قدم سرو سهی بالایی

11. من و شور تو اگر تلخ و اگر شیرینی

12. من و ذوق تو اگر زهر و اگر حلوایی

13. آه عشاق جگر خسته به جایی نرسد

14. که به قد سرو و به‌بر سیم و به دل خارایی

15. شعلهٔ شمع رخت بر همه کس روشن کرد

16. کآتش خرمن پروانهٔ بی‌پروائی

17. به سر زلف تو دستی به جنون خواهم زد

18. تا بدانند که زنجیر دل شیدایی

19. تیره شد مهر و مه از جلوهٔ روی تو مگر

20. حلقه در گوش مهین خواجهٔ روشن رایی

21. گر به کویت نکند جای، فروغی چه کند

22. که ندارد به جهان خوش تر از اینجا جایی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بی گاه شد بی‌گاه شد خورشید اندر چاه شد
* خیزید ای خوش طالعان وقت طلوع ماه شد
شعر کامل
مولوی
* چنینست رسم سرای کهن
* سرش هیچ پیدا نبینی ز بن
شعر کامل
فردوسی
* آفتاب آهسته بگذارد در این غمخانه پای
* تا مبادا چون حباب از هم بریزد خانه‌ام
شعر کامل
رهی معیری