فروغی بسطامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 77

1. امشب ز روی مهر مهی در سرای ماست

2. کز یمن مقدمش سر مه زیر پای ماست

3. ای عشق پا به تارک جمشید سوده‌ایم

4. تا سایهٔ‌تو بر سر خورشیدسای ماست

5. ما از ازل رضا به قضای خدا شدیم

6. زان تا ابد رضای قضا در رضای ماست

7. عهدی نبسته‌ایم که در هم توان شکست

8. سختی که هیچ سست نگردد وفای ماست

9. منت خدای را که غم روی آن پری

10. بیگانه از شماست ولی آشنای ماست

11. جان می‌دهیم و ناز طبیبان نمی‌کشیم

12. زیرا که درد او به حقیقت دوای ماست

13. تا ریخت خون ما لب یاقوت رنگ دوست

14. کون و مکان کنایتی از خون بهای ماست

15. بالاتریم ما ز سکندر به حکم آنک

16. آیینه، عکسی از دل گیتی نمای ماست

17. یک شب قدم ز چاه طبیعت برون گذار

18. تا بنگری صفای فلک از صفای ماست

19. گفتم که عیسی از چه کند زنده مرده را

20. گفتا نتیجهٔ نفس جان‌فزای ماست

21. گفتم هنوز بی تو فروغی نمرده‌است

22. گفتا بقای زنده‌دلان از بقای ماست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چون نیست هیچ کس که به فریاد من رسد
* خود رقص می کنم چو سپند از نوای خویش
شعر کامل
صائب تبریزی
* ای صبح شب نشینان جانم به طاقت آمد
* از بس که دیر ماندی چون شام روزه داران
شعر کامل
سعدی
* تو و طوبی و ما و قامت یار
* فکر هر کس به قدر همت اوست
شعر کامل
حافظ