قدسی مشهدی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 296

1. دزدم ز بس حدیث ترا از زبان خویش

2. دارم چو غنچه، مهر ابد بر دهان خویش

3. ز آمیزش صبا نبود غنچه را گریز

4. بلبل به شکوه چند گشاید زبان خویش؟

5. در گلشن آرمیده روم چون نسیم صبح

6. تا عندلیب رم نکند ز آشیان خویش

7. با آنکه آب دیده‌ام از آسمان گذشت

8. بختم نشست دیده ز خواب گران خویش

9. هرجا که رفته‌ام، پی خود رُفته‌ام چو باد

10. دزدیده‌ام ز دیده مردم نشان خویش

11. در منع خون دیده فشردم به دیده دست

12. انداختم به دست خود آتش به دهان خویش

13. نه برگ عیش ماند مرا، نه دماغ غم

14. آسوده شد دلم ز بهار و خزان خویش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گل چهره‌ای که مرغ دلم صید دام اوست
* زلفش بنفشه‌ایست که سنبل غلام اوست
شعر کامل
محتشم کاشانی
* دولتی را که نباشد غم از آسیب زوال
* بی تکلف بشنو دولت درویشان است
شعر کامل
حافظ
* نفسی بیا و بنشین سخنی بگوی و بشنو
* که قیامتست چندان سخن از دهان خندان
شعر کامل
سعدی