قدسی مشهدی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 301

1. تا کی چو عاقلان غم ناموس و نام خویش؟

2. مجنون او شو و ز جنون گیر کام خویش

3. در بیخودی نه دیده‌ام از حیرت است باز

4. چشمم چو گوش مانده به راه پیام خویش

5. ما را سرشته‌اند چو نرگس تهی قدح

6. هرگز نخورده‌ایم شرابی ز جام خویش

7. حیرانی دلم ز نظربازی من است

8. چون مرغ نغمه‌سنج، اسیرم به دام خویش

9. صد کاروان اشک به منزل رسانده است

10. چشمم که برنداشته از گام، گام خویش

11. چون لاله، بخت تیره ما جزو تن بود

12. ننهاده‌ایم فاصله در صبح و شام خویش

13. در حیرتم که چون همه جا جلوه می‌کند

14. سروی که پا برنداشته از مقام خویش

15. جور زمانه است مکافات عیش تو

16. قدسی مگر تو خویش کشی انتقام خویش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به مبارکی و شادی چو نگار من درآید
* بنشین نظاره می‌کن تو عجایب خدا را
شعر کامل
مولوی
* علم آدمیتست و جوانمردی و ادب
* ورنی ددی، به صورت انسان مصوری
شعر کامل
سعدی
* آدم مسکین به یک خامی که در فردوس کرد
* چاک شد چون دانه گندم دل اولاد او
شعر کامل
صائب تبریزی