قدسی مشهدی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 336

1. چه شعله‌ها زده سر ز آتشی که من دارم

2. هزار نشاه نو زین می کهن دارم

3. به آن رسیده که عشقم به غربت اندازد

4. ازین ملال غریبی که در وطن دارم

5. به هر کجا که تو باشی، فغان من آنجاست

6. اگرچه در قفسم، ناله در چمن دارم

7. رسید وعده رفتن، مرو ز بالینم

8. که مانده یک نفس و با تو صد سخن دارم

9. بیا و سینه تنگم شکاف ساز و ببین

10. چو غنچه جز دل پرخون چه در کفن دارم

11. به کوی او همه شب روشن است دیده من

12. بود به خانه مه، روزنی که من دارم

13. اگر به سینه زنم صد شکاف، معذورم

14. دلی فتاده در آن چاک پیرهن دارم

15. ز کوی او به جفا پا نمی‌کشم قدسی

16. نظر ز همت مجنون و کوهکن دارم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آسیای فلک از آب مروت خالی است
* تا دلت چاک چو گندم نشود نان مطلب
شعر کامل
صائب تبریزی
* خوشم از گریه خود، گر چه همه خون دل است
* زانکه بوی تو ز هر قطره خون می آید
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* اندوه تو شد وارد کاشانه‌ام امشب
* مهمان عزیز آمده در خانه‌ام امشب
شعر کامل
فروغی بسطامی