شمارهٔ 337
1. گر شرم وصالت نبود قفل زبانم
2. گویم که فراق تو چها کرد به جانم
3. هنگام شکایت ز تو، از بس که گزیدم
4. چون بار صنوبر شده صد پاره زبانم
5. لرزد چو جرس بر سر هر ناله مرا دل
6. گویا که به غمهای تو پیوسته فغانم
7. گر بر ورق دل نهم انگشت، ز گرمی
8. چون خامه مو دود برآید ز بنانم
9. امروز نیم رانده ز بزم تو چو قدسی
10. عمریست که از دور به حسرت نگرانم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده