قدسی مشهدی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 369

1. خضر اگر آب حیات آورد، خون دانسته‌ام

2. هرچه پیش آمد، ز بخت واژگون دانسته‌ام

3. روز از روزم بتر شد، شوق بر شوقم فزود

4. هرچه ناصح خواند در گوشم، فسون دانسته‌ام

5. دید اندک گرمی‌ای از غیر، از من پا کشید

6. دوست از دشمن نمی‌داند، کنون دانسته‌ام

7. تا دماغم را سر زلفت پریشان کرده‌است

8. عقل اگر کرده‌ست تدبیری، جنون دانسته‌ام

9. از دل من بهر دلهای دگر غم می‌بری

10. از دلم این غم نخواهد شد برون، دانسته‌ام

11. با غم دنیا، غم دوری ندارد نسبتی

12. می‌کند قدسی مرا این غم زبون، دانسته‌ام


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* می رود عمر گرانمایه و ما غافل ازو
* وه که جز محنت و اندوه نشد حاصل ازو
شعر کامل
جامی
* اگر پیل زوری وگر شیر چنگ
* به نزدیک من صلح بهتر که جنگ
شعر کامل
سعدی
* قصّۀ سوز دل پروانه را از شمع پرس
* شرح آن آتش نداند جز زبانی سوخته
شعر کامل
جامی