شمارهٔ 368
1. امشب ز دیده از قدح افزون گریستم
2. تا دل چو شیشه داشت نمی، خون گریستم
3. یک بار، دیدهام به غلط فال خواب زد
4. عمری ز شرمساری آن، خون گریستم
5. تلخی ندید عیش حریفان ز گریهام
6. چون آمدم ز میکده بیرون، گریستم
7. تا کس به عشق او نبرد پی ز گریهام
8. شبها به شهر و روز به هامون گریستم
9. روید به جای سبزه ازان خاک، نخل سرو
10. هرجا به یاد قد آن موزون گریستم
11. طوافن پناه برد به گیتی ز گریهام
12. ای نوح سر بر آر، ببین چون گریستم
13. اول شدم شکفته ز ارسال نامهاش
14. آخر ز شرمساری مضمون گریستم
15. گویند دل به گریه تهی میشود ز درد
16. چون درد من فزود، چو افزون گریستم؟
17. هرکس که دید اشک من، اندوهگین شود
18. قدسی ز بس که با دل محزون گریستم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده