شمارهٔ 460
1. به دل نمیگذری، تا کجا گذر داری
2. فکندی از نظرم، تا چه در نظر داری
3. سرت نمیشود از جام صحبت ما گرم
4. مگر خمار ز پیمانه دگر داری؟
5. نماند بر سر بالین من کسی، چه شود
6. مرا اگر ای اجل امشب ز خاک برداری؟
7. نکردهای مژهای تر به خون ز سنگدلی
8. ازین چه سود که صد چشمه در جگر داری
9. ز بوی باده من از خویش رفتم ای ساقی
10. مرا ز من خبری ده اگر خبر داری
قبلی
هیچ نظری ثبت نشده